نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

تقریبا همه از موسیقی لذت می برند، چه از طریق گوش دادن به آن، آواز خواندن، و یا نواختن یک آلت موسیقی. اما با وجود این علاقه تقریبا همه جانبه، بسیاری به کنار گذاشتن برنامه های آموزش موسیقی از برنامه های آموزشی خود هستند. این یک اشتباه است؛ با این کار نه تنها یک موضوع لذت بخش را از دست می دهند، بلکه موضوعی که می تواند زندگی و آموزش دانشجویان را غنی کند را مورد اغماض قرار داده اند.

با خواندن ادامه مطلب متوجه شوید که چرا آموزش موسیقی بسیار مهم است و چگونه می تواند مزایایی حتی فراتر از خود ارائه دهد.

 


 

1. آموزش موسیقی وتوسعه توانایی زبان و استدلال شما

دانش آموزانی که از سنین پایین به یادگیری موسیقی در آموزشگاه موسیقی می پردازند، بخش هایی از مغز آنها که مربوط به زبان و استدلال است توسعه بیشتری پیدا می کند. نیمکره چپ مغز آنها با یادگیری موسیقی پیشرفته بهتری خواهد داشت و آهنگ ها می توانند به ثبت اطلاعات در ذهن جوانان کمک کنند.
 

2. تسلط بر حفظ مطالب

حتی هنگام نواختن موسیقی از روی نوشته های ملودی، نوازندگان به طور مداوم از حافظه خود برای انجام کار خود استفاده می کنند. مهارت حفظ کردن مطالب می تواند به دانش آموزان در آموزش و پرورش و فراتر از آن، کمک کند.
 

3. دانش آموزان می آموزند که کار خود را بهبود ببخشند

یادگیری موسیقی باعث ارتقاء مهارت ها می شود و دانش آموزان می خواهند که به جای کار متوسط، کار بهتری انجام دهند. این تمایل می تواند در همه ابعاد تحصیلی اعمال شود.
 

4. افزایش هماهنگی

دانش آموزانی که با آلات موسیقی کار می کنند می توانند هماهنگی دست و چشم خود را بهبود بخشند. درست مثل ورزش کردن، کودکان هنگام نواختن موسیقی می توانند مهارت های حرکتی خود را توسعه دهند.
 

5. حس موفقیت

یادگیری نواختن قطعات موسیقی با یک ابزار جدید می تواند یک هدف چالش برانگیز اما قابل دستیابی باشد. دانش آموزانی که حتی به کوچکترین هدف در موسیقی دست می یابند قادر به افتخار کردن به دستاوردهای خود خواهند بود.
 

6. بچه ها در مدرسه مشغول به تحصیل می شوند

یک موضوع لذت بخش مانند موسیقی کودک می تواند بچه ها را سرگرم کند و آنها را به حضور در مدرسه ترغیب کند. به نظر می رسد که نوازندگان هنرجو در مدرسه به تحصیل در موضوعات دیگر نیز ادامه خواهند داد.
 


7. موفقیت در جامعه

موسیقی پوششی از جامعه ما است و موسیقی می تواند توانایی ها و شخصیت افراد را شکل دهد. دانش آموزان حاضر در یک گروه موسیقی و یا ارکستر احتمالا در طول عمر خود کمتر از مواد سوء استفاده می کنند.

آموزش موسیقی کودک می تواند تا حد زیادی به توسعه فکری کودکان کمک کند.
 

8. رشد عاطفی

دانش آموزان در آموزشگاه موسیقی می توانند بیشتر از لحاظ احساسی توسعه یافته و به همدلی نسبت به سایر فرهنگ ها تمایل داشته باشند و عزت نفس بالاتری داشته و در مقابله با اضطراب بهتر عمل کنند.
 

9. دانش آموزان الگوهای یادگیری را فرا می گیرند

کودکان با کمک آموزش موسیقی کودک می توانند مهارت های ریاضی و شناخت الگویی خود را توسعه دهند. نواختن موسیقی فرمت سرگرم کننده ای از تکرار و تمرین می باشد.
 

10. نمرات بهتر

دانش آموزانی که دارای تجربه یادگیری موسیقی هستند قادر به دریافت نمرات بالاتر خواهند بود. نتایج یک گزارش، 63 امتیاز بالاتر در مهارت کلامی و 44 امتیاز بیشتر در ریاضی را برای دانش آموزانی که دوره های موسیقی را گذرانده اند، اعلام کرده است.
 

11. مهارت های شنیداری دقیق

موسیقیدانان می توانند عناصر معنی دار، اطلاعاتی در صداها، مانند معنای عاطفی در گریه نوزاد را تشخیص دهند. دانش آموزانی که موسیقی را تمرین می کنند توجه بیشتری به حس شنوایی خواهند داشت و الگوهای قابل پیش بینی از سر و صدای اطراف را انتخاب می کنند.
 

12. موسیقی تخیل و کنجکاوی فکری را ایجاد می کند

معرفی موسیقی در سال های اولیه کودکی می تواند به ایجاد نگرش مثبت به یادگیری و کنجکاوی کمک کند. آموزش هنری تمام مغز را توسعه داده و تخیل کودک را رشد می دهد.
 

13. موسیقی می تواند آرامش بخش باشد

دانش آموزان می توانند با یادگیری نواختن موسیقی با استرس مبارزه کنند. موسیقی آرامش بخش به خصوص برای کودکان لذت بخش است.
 

14. آلات موسیقی می توانند نظم را آموزش دهند

کودکانی که یاد می گیرند یک ابزار موسیقی را بنوازند، می توانند یک درس ارزشمندی در زمینه نظم بیاموزند. آنها مجبور خواهند بود زمان را صرف تمرین کنند و با چالش یادگیری نظم و انضباط برای کسب مهارت در نواختن ابزار خود روبرو شوند.
 

15. آمادگی برای اقتصاد خلاق

سرمایه گذاری در آموزش خلاق می تواند دانش آموزان را برای تبدیل شدن به یک نیروی کار خلاق آماده کند. اقتصاد جدید حرفه های هنری بیشتری را ایجاد کرده است و این شغل ها ممکن است در آینده سریعتر از دیگران رشد کنند.
 

16. توسعه تفکر خلاق

کودکان و نوجوانانی که هنر را فرا می گیرند می توانند خلاقانه فکر کنند. این نوع آموزش و پرورش می تواند به حل مسائل با تفکر خارج از جعبه کمک کند و درک کنند که ممکن است بیش از یک پاسخ درست وجود داشته باشد.
 


17. موسیقی می تواند اطلاعات فضایی را توسعه دهد

دانش آموزانی که موسیقی را یاد می گیرند، می توانند هوش فضایی خود را بهبود ببخشند، که به آنها اجازه می دهد تا دقت جهان را درک کنند و تصاویر ذهنی خود را شکل دهند. هوش فضایی برای درک ریاضیات پیشرفته مفیدتر است.
 

18. بچه ها می توانند کار گروهی را بیاموزند

بسیاری از برنامه های آموزشگاه موسیقی پارسه ، کار گروهی برای نواختن یک آلت موسیقی را در قالب بخشی از یک گروه یا ارکستر ارائه می کنند. در این گروه ها دانش آموزان یاد خواهند گرفت چگونه با هم کار کنند و همکاری داشته باشند.
 

19. مسئولیت و ریسک پذیری

اجرای یک قطعه موسیقی می تواند ترس و اضطراب را به همراه داشته باشد. انجام این کار به بچه ها آموزش می دهد که چگونه ریسک کنند و با ترس روبرو شوند، که به آنها کمک می کند موفق شوند و از پتانسیل خود استفاده کنند.
 

20. اعتماد به نفس بیشتر

با تشویق معلمان و والدین، دانش آموزان با نواختن یک ابزار موسیقی می توانند به غرور و اعتماد به نفس برسند.

آموزش موسیقی نیز احتمالا ارتباطات بهتر را برای دانش آموزان فراهم می کند.



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی , موسیقی کودک ,
:: بازدید از این مطلب : 11
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : شنبه 15 ارديبهشت 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

چگونه نواختن موسیقی می تواند رشد مغز کودک را تحت تاثیر قرار دهد

به فکر شروع کلاس های موسیقی برای کودک خود هستید؟ و اگر نه، چرا به این موضوع فکر نکرده اید؟ این می تواند بهترین هدیه از شما به فرزند شما باشد!

وقتی ما یک نوازنده پیانو را در حال نواختن یک قطعه موسیقی می بینیم، ممکن است فکر کنیم که کاری که انجام می دهد خیلی ساده است. به نظر می رسد او فقط از دو دست برای فشردن کلیدهای پیانو استفاده می کند، در حالی که یادداشت های خود را در همان زمان می خواند. اما آنچه او (یا بهتر است بگوییم، مغز او) انجام می دهد، بسیار پیچیده تر از آن است.

به طور همزمان، مغز او، هماهنگی دستان را در حین نواختن دو حرکت متفاوت مدیریت می کند ، زبان یادداشت ها (زبان دیگری نسبت به آنکه صحبت می کند) را می خواند.

تمرکز بر اجرای ریتمیک را حفظ می کند، تفسیر موسیقی برای نشان دادن احساسات خود با بازی با صدای بلندتر یا آرام تر، کندتر یا سریعتر را انجام می دهد. گوش دادن و تجزیه و تحلیل آنچه که در حال پخش است، در حالی که به نواختن ادامه می دهد.

هنگامی که این فرایند اتفاق می افتد، مغز او همزمان در چندین زمینه مختلف فعال می شود. این کار، ارتباطات منحصر به فرد بین بخش های مختلف مغز ایجاد می کند و باعث می شود مغز سازگارتر عمل کند.

هیچ فعالیت دیگری (ذهنی یا فیزیکی) نمی تواند به اندازه نواختن موسیقی بخش های مختلف مغز را به طور همزمان درگیر کند.

اساسا، تحقیقات نشان می دهد که نواختن پیانو یا هر وسیله دیگری، مغز را تمرین ذهنی می دهد. این، به نوبه خود، می تواند به ایجاد تعداد قابل توجهی از مهارت ها کمک کند، به همین دلیل است که می تواند برای کودکان مفید باشد.

آیا می دانستید که پخش موسیقی کودک کمک می کند که در ریاضی بهتر باشد؟ یا اینکه می تواند او را در برنامه ریزی و حل مشکل بهتر کند؟ آیا می دانستید که نواختن آلات موسیقی مانند یک فعالیت کامل برای مغز است؟

دانشمندان علوم اعصاب همچنان تحقیقات بیشتری را منتشر کرده اند که نشان می دهد که چگونه برای کودکان مهم است که آموزش موسیقی ببینند. این باعث پیشرفت مغز در بسیاری از موارد می شود و شخصیت آنها را شکل می دهد.

مزایای ذهنی اصلی نواختن موسیقی بر کودک

زبان و توسعه حافظه

با توجه به تحقیقات جدید که در مجله اینترنتی The Telegraph منتشر شده است، نواختن موسیقی به طور مرتب می تواند شکل مغز را تغییر دهد و توانایی های آن را افزایش دهد.

این عملکرد بسیاری از مناطق مغز و توابع شناختی ویژه مانند توجه، حافظه و توسعه زبان را افزایش می دهد. پیش از آن که کودک شروع به یادگیری نحوه نواختن ابزار موسیقی کند، مهارت های زبان و حافظه آن قوی تر شده و بهبود می یابد.

شنیدن بهتر و پردازش سریع تر


هنگامی که یک موسیقیدان به ارکستر گوش می کند، او قادر به شنیدن چیزهای زیادی به طور همزمان است. برای مثال، او می تواند ابزارهای مختلف، تغییر ریتم ها، ترتیبات موسیقی یا برخی تنظیمات را تشخیص دهد. این توانایی تشخیص اجزای مختلف موسیقی همان مهارتی است که اجازه می دهد تا فرزند شما به طور همزمان به همان شیوه با چندین دسته اطلاعات مواجه شود. بنابراین این مهارت می تواند به توانایی درک و پردازش اطلاعات سریعتر، و همچنین بهبود شنوایی تبدیل شود.

در زیر اطلاعاتی مبنی بر تحقیقات نینا کراوس، آزمایشگاه علوم عصب شنوایی در دانشگاه شمال غربی ایوانستون آورده شده است:

بهبود در خواندن و مهارت های درک مطلب


خواندن ملودی موسیقی اساسا خواندن زبان دیگری است. این به اندازه یادگیری زبان فرانسه دشوار نیست، اما با این حال یک زبان است.

هنگامی که یک موسیقیدان خواندن یادداشت های موسیقی و دیگر نمادهای موسیقی و همچنین ریتم های پیچیده را شروع می کند، او همان قسمت هایی از مغز را که مسئول خواندن و درک مطلب هستند، درگیر می کند.

طبق اعلام انجمن ملی آموزش موسیقی، مطالعات نشان داده است که کودکان پیش دبستانی که به آموزش موسیقی نواختن کیبورد معرفی شده اند، نمرات بالاتری در آزمون های درک مطلب داشتند.

مهارت های تمرکز بهتر و همچنین مهارت های چندگانه


اگر ما به توصیف آنچه که یک نوازنده پیانو در حین نواختن یک قطعه موسیقی انجام می دهد بپردازیم، مشاهده خواهیم کرد که نیاز به توانایی بالاتری برای تمرکز و انجام چند کار به طور همزمان دارد. کودکان می توانند از این مهارت ها در طول زندگی و نه تنها در هنگام نواختن موسیقی استفاده کنند.

قدرت مغز برای تغییر و به روز رسانی سریعتر در زمان حل مسأله


موسیقیدانان معمولا دو قطعه موسیقی مختلف با دو دست متفاوت می نوازند. این باعث ایجاد ارتباط جدید عصبی در مغز آنها بین نیمکره چپ و راست می شود.

توانایی استفاده از سمت راست مغز، بخش خلاق و بخش منطقی چپ، به طور همزمان یک مهارت بسیار ارزشمند است.

بعضی افراد آن را مهارت " تفکر خارج از جعبه " می نامند. با توجه به روانشناسان دانشگاه واندربیلت، این مهارت می تواند در ادامه زندگی آنها نیز مورد استفاده قرار گیرد زیرا کودکان می توانند هر چه سریع تر یاد بگیرند که چگونه مشکلات را سریعتر حل کنند و راه های مختلفی برای حل مسئله پیدا کنند.

نواختن موسیقی برای مغز مفید است و می تواند منجر به افزایش ضریب هوشی شود. طبق گفته لتز یانک، یک روانشناس دانشگاه زوریخ بعضی از مطالعات نشان داده است که نواختن موسیقی می تواند به طور میانگین 7٪ IQ را در کودکان افزایش دهد.

بهبود درک احساسی


طبق نظر نادین گاب، از آزمایشگاه های علوم اعصاب شناختی در بیمارستان کودکان بوستون در ماساچوست، درک احساسی موسیقی می تواند به بهبود عملکرد اجرایی منجر شود.

عملکرد اجرایی انواع مهارت های ذهنی است که به مردم کمک می کند تا کارها را انجام دهند. این مهارت ها به شما کمک می کند تا چیزهایی مانند برنامه ریزی و سازماندهی، مدیریت زمان خود و توجه به جزئیات را انجام دهید.

این مهارت ها نیاز به یک ارتباط قوی بین عملکرد های شناختی و عاطفی دارند که دقیقا همان چیزی است که موسیقی می تواند نقش مهمی را در آن بازی کند .

توسعه استحکام و پشتکار.


شواهدی وجود دارد که نشان می دهد که پشتکار و یادگیری یک ابزار موسیقی به هم مرتبط هستند. اما محققان نمی دانند، که کدامیک اول می آید ( پشتکار یا نواختن موسیقی ).

با این حال، یک کودک باید پایدار، متعهد و انعطاف پذیر باشد تا بتواند یاد بگیرد که چگونه یک آلت موسیقی را بنوازد.

بله، یادگیری نواختن یک ابزار موسیقی می تواند تا حد زیادی بر پیشرفت مغز کودک شما کمک کند. این می تواند در بسیاری از جنبه های زندگی او تاثیرگذار باشد.

کودکانی که از سنین نوجوانی به آموزشگاه موسیقی می روند، می توانند نه تنها از لحاظ تحصیلی بهتر عمل کنند، بلکه مهارت های بسیار مهمی نیز کسب می کنند که می تواند به آنها کمک کند تا در زندگی موفق باشند.

آنها همچنین یاد می گیرند که این مهارت ها و دستاوردهای موسیقی آنها پاداش سخت کوشی، انضباط و پشتکار آنها است.



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی ,
:: بازدید از این مطلب : 4
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : شنبه 8 ارديبهشت 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

 


آموزش موسیقی باعث افزایش سرعت رشد مغز در کودکان می شود

طبق سخنان یک نوازنده پیانو در یک سخنرانی، تبدیل نمادهای موسیقی به حرکت دقیق انگشتان برای نواختن پیانو می تواند یک تجربه عاطفی قدرتمند باشد.

من خودم به عنوان یک محقق علوم اعصاب و یک نوازنده پیانو متوجه شدم که تسلط بر این مهارت نه تنها نیازمند تمرین است، بلکه نیاز به هماهنگی پیچیده بسیاری از مناطق مختلف مغز دارد.

 

آموزش موسیقی و مغز

در طی دو دهه گذشته، چندین محقق، تفاوت های مغزی و رفتاری نوازندگان را با افراد غیرنوازنده گزارش کرده اند.

یافته های مربوط به آموزش موسیقی نشان می دهد این مهارت منجر به مهارت های بهتر زبان و ریاضی، IQ بالاتر و پیشرفت تحصیلی بالاتری می شود. همچنین تفاوت بین نوازندگان و غیرنوازندگان در زمینه مغز مربوط به مناطق مسئول شنوایی و حرکت، می شود.

 

 

تأثیر آموزش موسیقی بر رشد کودک

در سال 2012، گروه تحقیقاتی ما در موسسه مغز و خلاقیت در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی یک مطالعه پنج ساله را آغاز کرد که به این موضوع پرداخته بود.

ما شروع به بررسی تأثیر آموزش موسیقی بر گروهی از کودکان کردیم که شامل 80 کودک 6 تا 7 ساله بود. ما همچنان به دنبال آنها هستیم تا اثرات چنین آموزش هایی را بر رشد مغز، آگاهی، قابلیت های اجتماعی و عاطفی آنها بررسی کنیم.

ما این مطالعه را شروع کردیم که یک گروه از کودکان در حال برنامه ریزی آموزش موسیقی کودک از طریق برنامه ارکستر جوان لس آنجلس بودند. این برنامه رایگان موسیقی اجتماعی از El Sistema، یک برنامه موسیقی که در ونزوئلا آغاز شده بود، الهام گرفته بود که ثابت شده بود در تغییر زندگی کودکان محروم، به شکل «ترانسفورماسیون» تاثیرگذار بوده است.

گروه دوم بچه ها شروع به برنامه ی آموزشی ورزشی با یک برنامه فوتبال کردند. آنها در آموزش موسیقی شرکت نکرده بودند.

گروه سوم از کودکان از مدارس دولتی و مراکز اجتماعی در مناطق نزدیک لس آنجلس بودند. هر سه گروه از کودکان از جوامع محروم قومی لس آنجلس بودند.

هر ساله ما تمام اعضای خانواده و اقوام آنها را در آموزشگاه موسیقی خود برای یک دوره آزمایشی دو تا سه روز ملاقات می کنیم. در طی این بازدید، ما توانایی های زبان و حافظه، ظرفیت پردازش موسیقی و گفتار و رشد مغز هر کودک را اندازه می گیریم. ما همچنین مصاحبه مفصلی با خانواده هایشان انجام می دهیم.

 

***برای بازدید ادامه مطلب روی کلمه آموزشگاه موسیقی کلیک کنید***

تماس با آموزشگاه موسیقی هنر پارسه : 021 88302969

 



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی ,
:: بازدید از این مطلب : 3
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 فروردين 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

سوالی که برای بسیاری از هنرجویان کیبورد پیش می آید این است که: برای یادگیری کیبورد باید از کجا شروع کرد؟

هنرجویان بسیاری را می شناسم که بخاطر اطلاعات غلط و یا انتخاب غلط، سالهای زیادی را صرف نوازندگی کیبورد و یادگیری کیبورد ( ارگ) نموده اند اما از شیوه نوازندگی خود راضی نیستند و یا اینکه کلاً سرخورده شده اند و قید پیشرفت را زده اند و پذیرفته اند که در همین سطح باقی بمانند.

مطلبی که زیاد دیده ایم و می بینیم این است که خیلی از افراد می پرسند که: برای یادگیری کیبورد باید چه کنیم؟ آیا باید با پیانو شروع کنیم؟ آیا درست است که کسی که پیانو می نوازد، کیبورد هم می تواند بنوازد؟ آیا کتاب Beyer برای یادگیری کیبورد مناسب است؟

این ذهنیت غلط که برای یادگیری کیبورد باید پیانو را آموخت را عمدتاً سه دسته از افراد می گویند:

دسته اول افرادی هستند که در کل اطلاع کمی از موسیقی دارند و سازها را فقط در حد اسم و شکل می شناسند و از بحث های تخصصی بی اطلاعند (اگرچه اظهار نظرهای تخصصی می نمایند). این دسته از کارشناسان به لحاظ اینکه کیبورد و ارگ و پیانو به هم شبیهند و به این دلیل که پیانو معمولاً بزرگتر از کیبورد است تصور می کنند که پیانو کامل تر از کیبورد است و یادگیری پیانو باعث یادگیری کیبورد و ارگ و احتمالاً آکاردئون و... خواهد شد!!!

دسته دوم پیانیست هایی هستند که کیبورد نواز نیستند و از تکنیکهای نوازندگی کیبورد و همچنین تفاوتهای نوازندگی پیانو و کیبورد بی اطلاعند و یا می دانند که تفاوتهایی هست اما به سبب تعصبی که با ساز خود دارند، آن را برتر از همه سازها می دانند.

دسته سوم از کارشناسان نیز کسانی هستند که هم کیبورد و هم پیانو می نوازند اما در حقیقت هیچ یک را در سطح تخصصی نمی نوازند تا تفاوتهای این دو درک کنند. این دسته از نوازندگان پیانو را در حد پیانو عمومی و همچنین کیبورد را در حد مقدماتی و یا متوسطه می نوازند.

این نظرات فقط در مورد ساز کیبورد نیست و بسیار دیده ایم که می گویند برای یادگیری گیتار الکتریک باید با گیتار کلاسیک شروع کرد!!! و یا برای یادگیری تار باید ابتدا سه تار را آموخت!!! و...

این راهمایی های غلط می تواند آسیبهای جبران ناپذیری به یادگیری هنرجو وارد نماید و حتی ممکن است سرنوشت موسیقایی یک انسان علاقه مند و عاشق موسیقی را تغییر دهد.

آموزشگاه موسیقی



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی ,
:: بازدید از این مطلب : 8
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 2 مرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

MIDI چیست؟ MIDI چکار میکند؟ طریقۀ تبدیل فایل های MIDI ، طرز ساختن فایل MIDI و... اینها سوالاتی است که در این مقاله به آنها پاسخ خواهیم داد
همانطور که می دانید MIDI استانداردی صنعتی برای برقراری ارتباط میان دستگاه های مختلف موسیقی با یکدیگر و کامپیوتر است. مهمترین ویژگی MIDI که باعث موفقیت آن نیز شده است عدم ارسال محتویات صدا بصورت آنالوگ بین دستگاه های موسیقی است. در واقع در این استاندارد برای اجرای هر نت پارامترهای لازم کیفی و کمی، تهیه و بصورت دیجیتال به دستگاه های موسیقی ارسال می شود.

هرچند نیاز به بوجود آمدن چنین استانداردی به زمانی دهه های ۷۰ و ۸۰ برمیگردد که نوازندگان کیبرد مجبور بودند برای اجرای کنسرت تعداد زیادی کیبرد اطراف خود داشته باشند، اما امروزه کاربرد MIDI در تهیه موسیقی و افکت های صوتی به جایی رسیده است که در کمتر استودیویی می توان تجهیزاتی را پیدا کرد که با این استاندارد صنعتی سازگار نباشند. کارتهای صدای کامپیوتری، سینتی سایزها، انواع سمپلر، ماشین های درامز و … همگی به این استاندارد مجهز هستند.

چندی پس از معرفی این استاندارد ارتباطی، ایده تهیه Sequencer های نرم افزاری که بر روی کامپیوترها اجرا می شوند بوجود آمد و امروزه ما شاهد وجود نرم افزارهای بسیار حرفه ای برای تولید موسیقی و انواع افک های صوتی هستیم که بسادگی توانایی کنترل چندین ساز با رابط MIDI را بصورت یکجا دارند.

 

برای برقراری ارتباط میان ساز و کامپیوتر به چه چیزهایی احتیاج است؟

این موضوع کاملآ بستگی به کاری دارد که می خواهید انجام دهید. در این مطلب سعی می کنیم بطور خلاصه توضیح دهیم اگر بخواهید از کامپیوتر خود بعنوان یک Sequencer استفاده کنید به چه چیزهایی نیاز دارید.

کارت صدا و پورت MIDI
اول از همه کامپیوتر شما باید کارت صدایی داشته باشد که دارای پورت MIDI یا Game Port باشد. این پورت ممکن است روی کارت صدای شما باشد و یا پنل پورت آن پشت کامپیوتر شما نصب شده باشد و کنترلر آن بصورت On-Board روی کامپیوتر قرار گرفته باشد. این پورت دقیقآ همان پورتی ۱۵ پینی است که هنگام انجام بازیهای کامپیوتری Joystick را به آن متصل می کنید.

چنانچه کامپیوتر شما چنین پورتی ندارد و یا از نوت بوکهایی استفاده می کنید که Game Port ندارند می توانید از آداپتورهایی که بصورت USB در بازار موجود است استفاده کنید. تحت این شرایط پس از اتصال این آداپتور و نصب احتمالی درایور آن نوت بوک شما دارای پورت MIDI یا Game خواهد شد.


نمونه کابل USB-MIDI

نکته مهم

در حالت استاندارد اطلاعات MIDI بر روی کانکتورهای دایره ای شکل و پنج پین (din) منتقل می شوند، اما امروزه بسیاری از کیبردها و دستگاههای موسیقی جدید دارای رابط USB هستند که بدون نیاز به پورت MIDI می توانید دستگاه خود را به کامپیوتر متصل کنید.

بنابراین با توجه به این موارد و نوع پورتی که کامپیوتر یا ساز شما دارد، ارتباط کامپیوتر با دستگاه موسیقی می تواند MIDI به MIDI ، MIDI به USB ، USB به MIDI و نهایتآ یا USB به USB باشد.

کابل ارتباطی

کابل های ارتباطی کامپیوتر به وسیله موسیقی معمولآ در طرف کامپیوتر دارای یک پورت و در طرف دیگر دارای دو پورت MIDI هستند. شما برای کار خود ممکن است به یکی از انواع کابلهای زیر احتیاج داشته باشید.

MIDI-MIDI : در این حالت نیاز به کابلی دارید که از یک طرف باید به کانکتور ۱۵ پین کامپیوتر متصل شود و از یک طرف به پورت های MIDI دستگاه موسیقی شما که بصورت din-5 هستند. این کابل را می توانید از فروشندگان لوازم و تجهیزات کامپیوتری تهیه کنید و یا اگر کمی معلومات فنی دارید خود آنرا بسازید.

MIDI-USB : دراین حالت به کابلی احتیاج دارید که در یک طرف کانکتور ۱۵ پین کامپیوتر داشته باشد و در یک طرف پورت – یا پورتهای – USB. این مورد بندرت مورد نیاز خواهد بود و به دلیل کاربرد کم اگر مورد نیاز باشد در داخل بسته بندی اصلی وسیله موسیقی، چنین کابل ارتباطی وجود خواهد داشت.

عادی ترین نوع کابل MIDI

USB-MIDI : در این حالت کابلی می خواهید که از طرف کامپیوتر به پورت USB متصل شود و از طرف دیگر دارای پورتهای آشنای ۵ پین MIDI باشد. این آداپتور (یا همان کابل) را می توانید از فروشندگان لوازم و تجیهزات کامپیوتری خریداری کنید.

USB-SUB : که ساده ترین حالتی است که می تواند امروزه برای یک شخص درگیر با مسائل کامپیوتری رخ دهد، در این حالت به یک کابل USB معمولی نیاز دارید که از یک طرف به کامپیوتر و از طرف دیگر به ساز شما متصل شود. انواع کابلهای USB در بازار لوازم کامپیوتری موجود است.

برقراری ارتباط

طرفی که پورت USB دارد کاملآ مشخص است و نگرانی خاصی در متصل کردن کابل به آن وجود ندارد. اما در طرفی که دارای کانکتور ۵ پین است باید رعایت جهت اطلاعات ورودی و خروجی صورت بگیرید. به این معنا که از طرف کامپیوتر کانکتوری که با عنوان OUT مشخص شده باید به قسمت IN در وسیله موسیقی متصل شود و کانکتوری که با عنوان IN مشخص شده باید به قسمت OUT ساز متصل شود.

بدیهی است که با برقراری این ارتباط دو طرفه هم می توانید اطلاعات ساز را به کامپیوتر منتقل کنید و هم ساز می تواند اطلاعاتی که برنامه Sequencer شما به خروجی می فرستد را دریافت کند.


نحوه برقرار ارتباط میان کامپیوتر (USB) با ساز (MIDI)

نرم افزار کنترل وسیله موسیقی

نرم افزارهای کوچک و بزرگ زیادی وجود دارند که می توانید از آنها برای کنترل ساز خود استفاده کنید که در این میان می توان به CakeWalk ، Sonar ، Finale ، Ableton LIVE و … اشاره کرد که هریک مزایای خود را دارند.

MPU-401 چیست ؟
پس از نصب نرم افزار لازم است که نرم افزار بداند توسط کدام پورت می تواند با ساز شما تبادل اطلاعات کند. MPU مخفف اصطلاح MIDI Processing Unit به معنای واحد پردازش اطلاعات MIDI است که در ابتدا توسط شرکت رولند (Roland) طراحی شد و امروزه بصورت استاندارد همه آنرا رعایت می کنند.

MPU-401 نوع خاصی از این استاندارد است که برای کامپیوترهای سازگار با IBM (همانهایی که امروزه اغلب ما از آن استفاده می کنیم) در نظر گرفته شده است. این درگاه اطلاعاتی که پورت آن بصورت همان ۱۵ پین در کامیپوتر استفاده می شود چیزی جز یک رابط برقرار ارتباط سریال نیست که دریافت و ارسال اطلاعات MIDI را مدیریت می کند.

بنابراین پس از نصب نرم افزار برای ارسال یا دریافت اطلاعات معمولآ باید پورت یا پورتهایی را که نرم افزار از طریق آن باید با ساز صحبت کند را مشخص کنید. که این پورت به جز مواردی که از کارتهای صدای حرفه ای استفاده می کنید همان MPU-401 است.

دقت کنید که اگر پورت را درست انتخاب نکنید، ممکن است صدای موسیقی ای که روی نرم افزار نوشته اید بجای اینکه از ساز شما درآید از بلندگوی های کامپیوتر شما درآید و یا اینکه ممکن است هنگام ضبط اطلاعات MIDI، کامپیوتر نتوان event های کیبرد شما را دریافت کند.

فراموش نکنید که برخی از نرم افزارها بجای MPU-401 از اصطلاح های دیگری مانند External MIDI و … ممکن است استفاده کنند.

MIDI چیست؟

Musical Instrument Digital Interface، رابطی است سخت افزاری ، نرم افزاری برای صحبت کردن نرم افزارهای موسیقی و دستگاههای موسیقی دیجیتال با یکدیگر. در واقع همانگونه که یک نوازنده موسیقی با نگاه کردن به نت موسیقی از روی علائم تشخیص می دهد کدام نتها را با چه حسی باید اجرا کند (که در واقع پیام آهنگساز را متوجه می شود)، لازم است زبان مشترکی وجود داشته باشد تا وسایل دیجتال موسیقی نیز بتوانند با یکدیگر در زمینه موسیقی تبادل اطلاعات کنند.

هر نت موسیقی برای خود می تواند یک فایل کامپیوتری حاوی پیام ها و اطلاعات MIDI داشته باشد که شما می توانید با اجرای آن روی کامپیوتر یا یک سینتی سایزر، موسیقی ای که آن نت مشخص می کند را بشنوید.

دقت کنید همانطور که شما با دیدن یک نت سیاه مثلآ دو (C) و تمپوی موسیقی تشخیص می دهید کدام کلید روی پیانو را به چه نحو بنوازید، تبادل اطلاعات از طریق MIDI نیز به همین صورت است؛ یعنی فرستنده اطلاعات لازم مانند شماره نت، مدت زمان کشش، شدت صدا و … را بصورت اطلاعات دیجیتال (که حجم بسیار کمی – مثلآ چند بایت – دارند) به گیرنده ارسال می کند و گیرنده از این طریق نت مورد نظر را با یکی از مجموعه بانک های صوتی که در اختیار دارد اجرا می کند. بنابراین در این تبادل اطلاعات هیچ گونه سیگنال صوتی آنالوگ منتقل نمی شود.

MIDI چگونه کار می کند؟

سناریو اصلی کار همان است که در پاراگراف قبل توضیح دادیم، در اینجا کمی بیشتر موضوع را بررسی می کنیم.

فرستنده – که می تواند یک کامپیوتر یا سازی که حالت Master را دارد، باشد – می خواهد بر روی یک دستگاه موسیقی دیجیتال – که می تواند یک کیبرد یا ماشین درام باشد – قطعه ای را اجرا کند. این قطعه موسیقی بدون شک از تعدادی نت موسیقی با نوانس های خاص تشکیل شده است که لازم است در زمانهای مشخص اجرا شوند.

همانطور که می دانید در دنیای دیجیتال اطلاعات بصورت بیت های صفر و یک ارسال می شوند. ارسال اطلاعات در MIDI ذاتآ بصورت سریال است هر چند ممکن است فرستنده و گیرنده آنها را اینگونه تشخیص ندهند. در واقع برای دستور اجرای هر نت تعداد زیادی از بیت های صفر و یک به سمت گیرنده از طریق کابل MIDI ارسال می شود.

هر مجموعه از این بیت ها عملکرد خاصی را از گیرنده انتظار دارند، برخی مشخص می کنند کدام نت باید اجرا شود، برخی شدت صدا را مشخص می کنند و …

بیت ها با سرعت بسیار بالا (حدود ۳۱,۰۰۰ عدد بیت در ثانیه در حالت استاندارد) تبادل می شوند و هر ۱۰ عدد از آنها مشخص کننده یک پیام یا Message خاص هستند. البته نباید شبهه ای بوجود بیاید! هر Message همان ۸ بیت یا یک بایت است که در حالت ارسال سریال یک بیت آغازین (Start Bit) و یک بیت پایانی (Stop Bit) به آن افزوده می شود.

Message ها انواع مختلف دارند که قبلآ به آنها اشاره شد، نوع نت را مشخص می کنند، زمان و طول مدت اجرا را مشخص می کنند، نوع صدا را مشخص می کنند یعنی اینکه پیانو باشد یا فلوت و …


یک پیام MIDI از ۱۰ بیت تشکیل شده است که بصورت سریال بین دستگاه ها منتقل می شود.

موضوع کمی پیچیده تر است
برای اجرای یک قطعه که حاوی چندین ساز است و هر ساز ممکن است چند نت را همزمان اجرا کند و اینکه ممکن است قطعه را بیش از یک دستگاه موسیقی دیجیتال بخواهند اجرا کنند و … موضوع به این سادگی ها نیست. درواقع با موجودیتی بنام Message نمی توان به تنهایی چنین انتظاری را از این پروتکل داشت.

MIDI Channels

از مهمترین ویژگیهای MIDI آن است که می تواند در آن واحد پیامهای مختلفی را به سازهای مختلف و یا به یک واحد صوتی ارسال کند. از آنجایی که ذات این استاندارد تبادل اطلاعات بصورت سریال است، تمامی سازهایی که در زنجیره ارتباطی MIDI قرار دارند همه اطلاعات را دریافت می کنند، بنابراین تنها لازم است که هر یک تشخیص دهند که کدام بسته اطلاعاتی به آنها تعلق دارد تا به آن واکنش لازم را نشان دهند.

بنابراین برای هر بسته اطلاعاتی کوچک (Message) مشخصه ای بنام کانال قرار داده می شود و هر دستگاه موسیقی دیجیتال نیز تنظیم می شود که به کدام کانال یا کانالها پاسخ دهد. مشاهده می کنید که با این روش شما می توانید از یک کامپیوتر بیش از یک ساز را کنترل کنید، کافی است آنها را بصورت سری از طریق رابط MIDI به یکدیگر متصل کنید. استانداردهای اولیه MIDI تعداد ۱۶ کانال را پشتیبانی می کردند.

ناگفته نماد که برخی از Message ها هستند که کانال مشخصی ندارند، اینگونه از پیام ها در واقع به تمامی دستگاههای دیجیتالی که در مجموعه به هم متصل MIDI قرار دارد تعلق دارند. بعنوان مثال پیام هایی که حاوی اطلاعات کوک هستند یا پیامی که حاوی اطلاعات کاهش یا افزایش کل حجم صوتی است و …
MIDI Messages
پیامهای MIDI مجموعه دستورالعملهایی هستند که بین دستگاههای دیجیتال موسیقی و نرم افزارها برای برقراری ارتباط ، تبادل می شوند. این پیامها انواع مختلف دارند که به دو دسته اصلی می توان آنها را تقسیم کرد، اول پیامهای مربوط به کانالها که Channel Messages نامیده می شوند و دوم پیامهای سیستمی که System Messages نامیده می شوند.

Channel Message ها آنهایی هستند که برای کانالهای MIDI ارسال می شوند، برای مثال اینکه یک کانال باید چه نتی را اجرا کند – که به آن Note Message گفته می شود – و یا اینکه این کانال باید در کدام لحظه ساز خود را تغییر دهد – که Program Change Message نامیده می شود – و …

اما System Message ها آنهایی هستند که برای تمامی دستگاههای متصل به حلقه ارتباطی MIDI ارسال می شوند و وظیفه تمامی آنها است که این پیامها را گرفته به آنها پاسخ مناسب دهند. این پیامها عمومآ هیچ کاری به نحوه ریز اجرای نت های موسیقی ندارند.

پیامهای MIDI معمولآ توالی دو تا سه بایت اطلاعات هستند. بایت اول که وضعیت پیام یا Status نامیده می شود به گیرنده می گوید که این پیام از چه نوعی می باشد. این بایت حاوی اعدادی بین ۱۲۸ تا ۲۵۵ است. در این بایت پرارزش ترین بیت همواره یک است و چهار بیت کم ارزش شماره کانال را از ۰ تا ۱۶ مشخص می کنند. سه بیت باقیمانده مشخص کننده نوع پیام خواهند بود.

بایت دوم حاوی اطلاعاتی است که بر حسب نوع Status گیرنده به آن نیاز دارد، به این بایت Data گفته می شود. مقادیری که این قسمت از پیام اختیار می کند بین ۰ تا ۱۲۷ است. برخی از پیامهای MIDI نیاز به بایت سومی هم بعنوان Data دارند.

بایت هایی که اطلاعات را در خود نگهداری می کنند دارای پرارزش ترین بیت معادل صفر هستند. به این ترتیب گیرنده بسادگی با آزمایش بیت پرارزش هر بایتی که دریافت می کند می تواند تشخیص دهد که این بایت اطلاعات است یا مشخص کننده نوع پیام.

روشن و خاموش کردن نت ها

هنگام اجرای یک قطعه موسیقی توسط یک نرم افزار و چند ساز دیجیتال MIDI به احتمال بسیار زیاد بیشترین پیامی که نرم افزار به سازها ارسال می کند برای اجرای نت ها است. این پیامها Note On و Note Off نامیده می شوند.

Note On، پیامی است که معادل با فشار دادن روی کلاویه یک کیبرد است و Note Off معادل با هنگامی است که انگشت از روی کلاویه برداشته می شود. وضعیت روشن و خاموش کردن هر نت معادل با اعداد ۹ و ۸ هگز برای بایت Status است.

هنگامی که یک سینتی سایزر پیام Note On را می گیرد، نت مورد نظر را اجرا نمی کند تا سایر اطلاعات برای اجرای نت را دریافت کند. این اطلاعات شامل دو بایت نام نت و شدت یا حجم صوتی آن خواهد بود.

همانطور که اشاره شده قسمت Data مقادیری از ۰ تا ۱۲۷ را اختیار می کند، بنابراین می تواند ۱۲۸ سطح برای حجم صدا – که در فرهنگ MIDI به آن سرعت یا Velocity گفته می شود، – داشته باشد. بنابراین پس از دریافت یک Status = 9 Hex گیرنده ابتدا شماره نت را در بایت بعدی دریافت می کند و سپس حجم صوتی را در بایت دنبال آن. شکل اول نمایش دهنده سه بایتی است که برای روشن کردن هر نت گیرنده آنها را دریافت می کند.

عینآ مراحل بالا برای پیام Note Off نیز صورت می گیرد و پس از آن گیرنده مجددآ به انتظار دو بایت اطلاعات مشابه خواهد بود. در این حالت بایت دوم اطلاعات مشخص می کند که به چه سرعتی کلاویه رها می شود. برخی از سینتی سایزرها که توانایی اجرای After Touch را نداشته باشند معمولآ از این بایت صرفنظر می کنند، اما آنهایی که چنین توانایی اجرایی را داشته باشند پاسخ مناسب به آن می دهند.

مشاهده می کنید که با همین دو پیام Note On و Note Off چگونه می توان به سادگی یک قطعه چند بخشی زیبا را اجرا کرد. در نوشته های بعدی به بررسی بیشتر Message های MIDI خواهیم پرداخت.
پیام تغییر برنامه – Program Change Message
به محض آنکه یک دستگاه موسیقی دیجیتال – مانند یک سینتی سایزر – روشن می شود به حالتی برنامه ریزی می گردد که از پیش برای آن در نظر گرفته شده است. این وضعیت معمولآ در حافظه ROM دستگاه و یا در مدل های پیشرفته تر به حالتی که آخرین بار شما آنرا در حافظه RAM دستگاه ذخیره کرده اید، ثبت شده است.

اما برای آنکه شما توسط کامپیوتر صدای ساز خود را تغییر دهید و با صدای جدید به اجرای موسیقی بپردازید، ساز باید برنامه ای را دریافت کند که با اجرای آن صدایش تغییر کند. این برنامه یا پیام Program Change Message – PCM نام دارد.

PCM ها نیز همانند Note On یا Note Off از انواع پیامهای مربوط به کانال یا Channel Messages هستند. این پیامها بطور جداگانه برای کانالهای مختلف ارسال می شوند و مشخص می کنند که هر کانال کدام نوع ساز را باید برای اجرا انتخاب کنند.

اولین بایتی که ساز یا ماجول سینتی سایزر بعنوان Status دریافت می کند عدد C هگز است. به این ترتیب ساز پس از دریافت آن در انتظار دریافت مشخصات ساز اجرایی خواهد بود که به آن Program Number گفته می شود. بنابراین تنها بایت داده ای که پس از آن دریافت می شود شماره برنامه – نوع ساز – را مشخص می کند.

همانطور که بسیاری از شما می دانید در اینحالت پیانوی آکوستیک بزرگ شماره ۱، پیانو آکوستیک با صدای شفاف شماره ۲ و … را بعنوان بایت داده اختیار می کنند.

پس از دریافت این بایت، ساز دیجیتال یا سینتی سایزر از ROM خود اطلاعات مربوط به اشکال موج صدای ساز را برداشته آماده اجرای صدای ساز می گردد.

پیام تغییر پارامترها – Control Change Message
نوع دیگر از پیامهای مربوط به کانالها است که برای ایجاد تغییر در وضعیت فیزیکی اجرای ساز بکار برده می شود. بعنوان مثال گرفتن پدال کشش Sustain، اعمال مدولاسیون Midulation که در حالت دستی عمومآ با یک چرخ انجام می گیرد و دیگر افکت ها بکار برده می شود. این نوع پیامها دارای Status بایتی معادل عدد B هگز است.

به دنبال بایت Status بایت دیتا ای ارسال می شود که نوع کنترل را مشخص می کند و در صورت نیاز بایت سومی هم برای مقدار کنترل مورد نظر ارسال خواهد شد.

توجه داشته باشید که برخی از افکت ها مانند Sustain شبیه به یک کلید دو حالته روشن و خاموش عمل می کنند، اما برخی دیگر ممکن است مقدار پارامتری را نیز برای اجرا نیاز داشته باشند.

بعنوان مثال همانطور که در حال اجرای دستی، مقدارحرکت دادن کلید Pitch/Bend در شکل اجرای صوت خروجی موثر است برای شبیه سازی اجرای این حالت با MIDI نیاز به اطلاعات لازم در مورد وضعیت Pitch/Bend ضروری است، که در این حالت برای این پیام خاص نیاز به بایت اطلاعاتی نیز هست که مشخصات میزان Pitch/Bend را در آن تعریف می کنند.

نمونه دیگری از انواع کنترل ها که بسیار معروف و کاربردی نیز هست، پیامی است که به cc10 – با کد هگز A – مشهور است. این پیام برای تغییر خروجی میان دو بلندگوی چپ و راست – همان Panning – بکار برده می شود.

محدودیت در اجرای تغییرات

اگر وارد برنامه ریزی جدی MIDI شده اید بد نیست بدانید تمام ماجولهای صوتی به تمام کنترلها پاسخ مثبت نمی دهند. به این دیگر ممکن است آنها برخی از پیامها تغییر کنترل را نپذیرند.

بعنوان مثال cc 120 – با کد هگز ۷۸ – که تمام صدا ها را خاموش می کند و cc 123 – با کد هگز ۷B – که تمام نت ها را خاموش می کند. پیام تغییر کنترل شماره ۱۲۰ بدون توجه به وضعیت نرم افزار به سینتی سایزر اعلام میکند که همه صداها را خاموش کن. cc 120 را همه سازها یا ماجولهای سینتی سایزر پشتیبانی نمی کنند برای همین بهتر است اگر هدف خاموش کردن ناگهانی صدا باشد از cc 123 استفاده کنید. اینکار معادل آن است که انگشت خود را از روی همه کلاویه هایی که درحال اجرا هستند برداریم.

System Messages
همانطور که گفتیم در مقابل پیامهایی که به هر کانال مربوط می شود، گروهی از پیام ها نیز وجود دارند که به همه کانالها تعلق دارند و به همین علت به آن System Message گفته می شود. وقتی این نوع از پیام ارسال می شود تمام سازها و ماجولهای سینتی سایزر به آن پاسخ می دهند مگر حالتهای خاصی که به آن Exclusive Messages گفته می شود که برای ماجولها و سازهای متعلق به یک سازنده خاص ارسال می شوند.

در این حالت لازم است سازنده های مختلف کد مخصوص داشته باشند که اینگونه نیز هست مثلآ عدد مشخصه Kurzweil معادل ۷ یا مشخصه Yamaha معادل ۶۷ و … است.

پیامهای System به سه دسته اصلی تقسیم می شوند Common، Real Time و Exclusive. پیامهای مشترک یا Common برای همه سازها، پیامهای Exclusive یا انحصاری برای سازندگان خواص و Real Time برای سنکرون کردن ساعت سازها با ساعت MIDI با یکدیگر بکار برده می شود.

آموزشگاه موسیقی



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی ,
:: بازدید از این مطلب : 19
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 1 تير 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

همان طور كه قبلاً نوشتم مشغول مقاله اي با عنوان"كنش جمعي كاربرد موسيقي در راديو" بودم. بالاخره كار تاحد بسياري به سرانجام رسيد، فقط ملاحظات مختصري دارد كه انشاءالله آماده چاپ شود. در حين اين مقاله اي گونه دريافتم كه مطالعه نظري موسيقي بسيار كم و اندك است لذا تقويت كاربري و كاربري صحيح موسيقي منوط به گسترش اين حوزه و البته برخي از ديگر امور ازجمله آموزش و... مي باشد. از اين جهت در اثناي آن مقاله مشغول تهيه مقاله ديگري شدم كه بيشتر مباني نظري جامعه شناسي و مردم شناسي موسيقي را شرح خواهد داد. بخش اعظمي از آن(حدود 100 صفحه) آماده شده است. بهتر ديدم بخش هايي از آن را براي اطلاع علاقمندان خصوصاً دانشجويان راديو و تهيه كنندگان و برنامه سازان راديو به اين شكل ارائه دهم. اميدوارم به تدريج برخي از اين نوشته ها را و سپس كل آن را همراه يكي دو مقاله كه در همين زمينه نوشته شده با عنوان احتمالي"جامعه شناسي، مردم شناسي موسيقي و راديو" بتوانم به چاپ برسانم. آن چه در زير مي خوانيد گزيده از همين كتاب آينده است.

جامعه شناسان تا دهه 1920به کارکرد و نقش موسیقی در جامعه توجه داشتند و تا این که  بعد از جنگ دوم جهانی برخی موسیقی شناسان به وجوه جامعه شناسی موسیقی علاقمند شدند. پس از آن در خلال دهه 1950 شکل جدیدی از موسیقی شناسی بصورت موسیقی اقوام ظاهر شد. این نوع مطالعه به موسیقی فرهنگ ها ی مختلف، مخصوصاً فرهنگ های غیر غربی توجه نشان داد. این گروه از موسیقی شناسان قومی و فرهنگی بعد از مدتی به سرعت مجذوب این امر شدند که چرا موسیقی در تمام فعالیت های زندگی برخی از اقوام و فرهنگ ها از قبیل: مبارزات، بازی ها، کار و فعالیت، آداب و رسوم، مناسک و نظایر آن، وجود دارد.
البته در کشورهای غربی نیز مانند سایر فرهنگ ها موسیقی نقش مهمی دارد. در کشورهای صنعتی، موسیقی می تواند به مردم در شکل دهی ایده های جدید، هویت یابی، رهایی از سرگشتگی، و ایجاد دوستی کمک کند. موسیقی همچنین می تواند الهام بخش تغییر باشد و به توسعه اجتماعی یاری رساند.
برای اول بار آلن پی مریام (Alan P. Merriam) موسیقی شناس قومی تئوری کارکرد موسیقی در جامعه را مطرح کرد. او در خلال نیمه دوم قرن بیستم به کارهای پژوهشی پرداخت. در کتاب(The Anthropology of Music) وجوه قوم شناسی و روش های آن را ارتقاء داد. در این کتاب از یک مدل سه تایی برای مطالعه استفاده کرده است. این مدل پیشنهادی این گونه است که موسیقی در سه وجه باید مورد مطالعه قرار بگیرد ضمن این که تمرکز آن ها بر مطالعه موسیقی در چارچوب فرهنگ است. این سه وجه عبارتند از:
1- مفهوم سازی درباره موسیقی
2- رفتارهای مرتبط با موسیقی
3- صدای موسیقی
در مطالعات بعدی، مریام این مدل را از مفهوم اولیه مطالعه "موسیقی در فرهنگ" به " موسیقی همانند فرهنگ" اصلاح کرد. اساساً مریام در مطالعه قوم نگاری به دو جنبه توجه داشت تا به جامعه شناسی قومی برسد. این دوجنبه عبارتند از: صدا و رفتار( Wikipedia)
او بر این عقیده بود که انسان ها برای مقاصد و اهداف گوناگون بدون توجه به جامعه، فرهنگ یا پیچیدگی آن، با موسیقی درگیر و همراه هستند. براین اساس او اهداف و کارکردهایی را برای موسیقی در نظام های اجتماعی بیان کرده است که عبارتند از: 1- بیان احساس 2- لذت از زیبایی 3- تفریح و سرگرمی 4- بیان و نمایش نمادین 5- پاسخ عینی 6- تقویت همنوایی با هنجارها 7- تأیید و تنفیذ نهادهای اجتماعی و مناسک دینی 8- کمک و حمایت تداوم و ثبات فرهنگ 9- کمک به همگرایی و یکپارچگی اجتماعی.
همان طور که مشهود است از نظر مریام موسیقی وسیله ای است که نقش و کارکردهای گوناگون در هر جامعه ای می تواند ایفا نماید. هرچند موسیقی در همه فرهنگها کارکرد مشابهی دارد، آیا می توان آن را یک زبان جهانی دانست؟ ممکن است کسی موسیقی را به این علت شنیده باشد، با این وجود، همه ما نمی توانیم به همان زبان با یکدیگر سخن بگوییم. همه ما متعلق به یک فرهنگ نیستیم. موسیقی در هر قومی در واژه گان های فرهنگی خودش شکل می گیرد. با این وصف می توان گفت موسیقی نمایشی برای ارتباط عام و همگانی است و نه یک زبان عام و همگانی.
کارکردهای نه گانه موسیقی از نظر آلن مریام
1- بیان احساس
موسیقی می تواند وسیله ای برای بیان عقاید و احساساتی باشد که از طریق گفتمان رایج قابل بیان نیست. بطور مثال:
الف: موسیقی اعتراض دهه 1960 به مردم خصوصاً جوانان اجازه داد تا اعتراض های ضد جنگ ویتنام خود را از این طریق بیان کنند.
ب: برخی از مردم عشق خود را از طریق آواز و ترانه ها بیان می کنند.
ج: گاهی موسیقی برای بیان شادی، سوگ، ترس و انواع احساسات قابل درک بکار می رود.
2- لذت از زیبایی
وقتی با شنیدن موسیقی زیبایی، معنا و یا قدرت باز آفرینی تجربیات معنادار را تعقیب می کنید، یعنی از موسیقی لذت می برید.
3- تفریح و سرگرمی
در کارکرد تفریحی، موسیقی ذهن و توجه شنونده را آن گونه به خود معطوف می سازد که توانایی سرگرمی یا ایجاد آسودگی از فشارهای روانی آن نمودار می شود.
4- نمایش سمبولیک و نمادین عقاید و وسیله ای برای ارتباط
نمایش نمادین رفتارها و امور گوناگون مانند: سرود ملی، آوازهای جمعی که امروزه در مسابقات طرفداران تیم های ورزشی از جمله فوتبال برای تقویت همبستگی در مقابل رقیب می خوانند.
موسیقی می تواند اطلاعات مبتنی بر عقیده و باوری را به دیگران برساند، مانند موسیقی که جانسون درباره تجربه های جنگ افغانستان نوشت و به اجرا درآورد.
5- پاسخ های عینی و فیزیکی
موسیقی برای کارهای و فعالیت های مختلف می تواند مورد استفاده قرار گیرد. همچنین نوازندگی را نیز می توان پاسخی فیزیکی دانست.
6- تقویت همنوایی با هنجارهای اجتماعی
موسیقی می تواند برای بیان قابل قبول عقاید و باورها بکار رود.
7- اعتبار و تنفیذی برای نهادهای اجتماعی و مناسک و مراسم
گاهی  موسیقی در تثبیت و ماندگاری آداب و رسوم و عقاید و باورها بکار گرفته می شود.
8- کمک به تداوم و تثبیت فرهنگ
موسیقی می تواند به شکل گیری و حفظ ارزش های مقبول کمک نماید
9- کمک به وحدت و همگرایی جامعه

آموزشگاه موسیقی



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی ,
:: بازدید از این مطلب : 8
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 خرداد 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

رس واکنش بیولوژیکی بدن برای محافظت انسان از خطرات است اما برخی از ترسها ریشه در فرهنگ و اجتماع دارد که «ترس از صحنه» از جمله این گونه ترسهاست.پابلو کازالس۳، از بزرگ‌ترین نوازندگان ویولن سل در قرن بیستم، سال ۱۹۵۴ در مصاحبه‌ای ترس از صحنه را این‌گونه توصیف می‌کند: «هنوز اولین کنسرتم در بارسلونا را به خوبی به یاد دارم. همراه پدرم با تراموا به محل کنسرت می‌رفتم.به قدری نگران و پریشان بودم که ناگهان از جا پریده، فریاد زدم: «ابتدای قطعه را فراموش کرده‌ام.» پدرم گفت: «آرام باش. همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت.



باور کنید با وجود اینکه پس از آن بیش از هزار بار بر روی صحنه رفته‌ام هنوز مانند اولین کنسرت احساس ترس و نگرانی می‌کنم.
این نگرانی برای همه نوازندگانی که در دوران طولانی فعالیت هنری‌ام با آنها آشنا شده‌ام کاملاً طبیعی است اما هیچ یک مانند من این‌گونه از ترس به ستوه نمی‌آیند.»
هلموت فونک۴، نوازنده تیمپانی ارکستر سمفونیک رادیو در هانوفر نیز آنچنان دچار ترس و اضطراب می‌شد که یک بار هنگام اجرا از صحنه گریخت و مجبور شد مدتی نوازندگی حرفه‌ای را کنار بگذارد.

تنش و فشار عصبی‌ای که مدتی قبل از اجرا بر وجود موزیسین، سخنران و یا هنرپیشه مستولی می‌گردد «ترس از رفتن بر روی صحنه» نام دارد. این ترس که مانع تبادل انرژی بین نوازنده و شنوندگان می‌شود در مواردی آن‌چنان شدید است که به لغو کنسرت می‌انجامد.

با جمع‌بندی تحقیقات انجام‌شده در این زمینه می‌توان پی برد که ۵۰ درصد نوازندگان حرفه‌ای و ۷۰ درصد دانشجویان موسیقی چنین ترسهایی را تجربه می‌کنند. در کل نوازندگان سه تا چهار برابر بیش از دیگران در معرض خطرات بالای چنین ترسهایی قرار دارند.

بسیاری از نوازندگان برای مقابله با این ترس مشتقاتی از بتابلاکرها۵ مصرف می‌کنند اما مصرف دایمی و نابه‌جای این قرصها و یا مصرف الکل نه تنها عوامل ایجاد این ترس را از بین نمی‌برد بلکه در درازمدت به سلامت موزیسین نیز آسیب می‌رساند و تواناییهای تکنیکی و موسیقایی او را محدود می‌نماید.
عوامل جسمانی و روانی متعددی این ترس و نگرانی را موجب می‌شود.
هنگامی که نوازنده مقابل شنوندگان مردد و فاقد اعتماد به نفسِ کافی است مراکز کنترل بدن در هیپوتالاموس واکنش نشان داده، ترشح هورمونهای آدرنالین و نورآدرنالین از غدد فوق کلیوی افزایش می‌یابد.
این هورمونها هم‌زمان اثرات مثبت و منفی بسیاری را دارا هستند. علایمی مانند لرزش زانوها، افزایش ضربان قلب و تعرق، وقفه در تنفس،‌ لکنت زبان و ترس، از اثرات منفی این هورمونها هستند.
از سوی دیگر وجود این ترس و هیجان به میزانی که توانایی شخص را محدود ننماید همچون نیرو و محرکی است که بدون آن اجرا ممکن نیست.
نخستین نشانه‌های این ترس مدتها پیش از اجرا در اختلالات رفتاری‌ای همچون خشم، زودرنجی و انزواطلبی نمود پیدا می‌کند و روابط شخص با دیگران بسیار آسیب‌پذیر می‌گردد.
حالات درونی نوازنده هنگام غلبه این ترس بسیار متغیر است. از طرفی با برانگیختن احساسات شنوندگان و به وجد آوردن آنان احساس بزرگی و شکوه می‌نماید و از طرف دیگر نگران است که نتواند انتظارات و خواسته‌های خود و دیگران را برآورده سازد.
به طور کلی نشانه‌های ترس از صحنه را می‌توان در سه گروه زیر قرار داد:

۱ـ از کار افتادن بخشی از سیستم عصبی (Blockade)

2ـ واکنشهای روان‌تنی

۳ـ توجه نکردن به هویت خود و زوال شخصیت(Depersonalisation)

در حالت اول نوازنده احساس می‌کند قطعاتی را که قبلاً تمرین نموده بود از یاد برده است و بر حافظه، قدرت ادراک و احساس و حرکات خود کنترل و تسلط کامل ندارد.
واکنشهای روان‌تنی همان‌گونه که قبلاً نیز بیان شد در حالاتی همچون افزایش ضربان قلب و تعرق، خشکی دهان، احساس گرفتگی گلو، لرزش زانوها، بازوها و دست، کاهش قدرت تمرکز و حافظه آشکار می‌گردد.
در حالت سوم تسلط نوازنده بر خود در ارتباط با محیط و شنوندگان کم می‌شود و بسیار خشک و انعطاف‌ناپذیر بر روی صحنه حضور می‌یابد.
پیدایش ترس از صحنه اغلب ریشه در پروسه یادگیری و آموزش نوازنده دارد. عواملی مانند استرس تمرین و اجرا، موقعیت شغلی و اقتصادی نامشخص و فشارهای اجتماعی از دیگر عوامل بروز این ترس به شمار می‌روند.

معمولاً هنگامی که نوازنده‌ای از شغل خود صحبت می‌کند نکاتی همچون استرس و رقابت، موقعیت شغلی نامطمئن، جنبه سوددهی و تجاری کار، قابلیت به اثبات رساندن خود و زبده و نخبه بودن را ذکر می‌نماید.

شرایط آموزشی نامناسب که اغلب در رابطه مستبدانه بین استاد و شاگرد متجلی می‌گردد می‌تواند انگیزه هنرجویی مستعد و ساعتها تمرین او را نقش بر آب سازد.
همین‌طور راهنماییهای ناکافی در مورد انتخاب ساز و قطعات، چگونگی نگه‌داشتن بدن، ویژگیهای خاص هر ساز، تمرین بسیار زیاد، انتظار و توقع بیش از حد از هنرجو و تحقیر او می‌تواند آسیبهای جبران‌ناپذیری در پی داشته باشد.
ارتباط بین ترس از صحنه و شرایط نامناسب آموزشی در مثال زیر به روشنی بیان می‌گردد، ویولونیست ۳۲ ساله‌ای اغلب در ارکستر آن‌چنان دچار ترس و اضطراب می‌شود که بارها هنگام معرفی صحنه را ترک نموده است.

او می‌گوید: «ترسم از این است که شنوندگان پی ببرند چقدر بد می‌نوازم.»این نوازنده فراگیری ویولن را نزد پدرش که نوازنده‌ای حرفه‌ای و بسیار سخت‌گیر بود آغاز نموده است. معلمان بعدی او نیز علاوه بر سخت‌گیری پدر او را تحقیر می‌نمودند. «فقط باید تکنیک و حالت بدن آنها را می‌آموختم. همیشه امیدوار بودم روزی از موقعیت شاگردی و تحقیر دایمی معلمان رها شوم. هر کنسرت نیرو و انرژی فوق‌العاده‌ای از من می‌گیرد و ترس پیوسته با من است.»
گاهی نیز خانواده بدون توجه به خواسته‌ها و تمایلات کودک تنها از روی جاه‌طلبی و یا تحقق آرزوهای برآورده‌نشده خود کودک را به فراگیری ساز تشویق می‌کند که مقاومت درونی و بی‌میلی نوازنده نسبت به ساز و شغل خود سالها بعد در این‌گونه ترسها نمایان می‌گردد.
همچنین بر اساس تحقیقات، بسیاری از موزیسینها به اختلالات خودشیفتگی (نارسیستی) مبتلا هستند و دایماً نیاز به تأیید شدن از سوی دیگران دارند که در صورت برآورده نشدن این نیاز دچار ترس و عدم اطمینان می‌شوند.

هر قدر این ترس زمان طولانی‌تری بر شخصیت نوازنده خدشه وارد سازد درمان آن مشکل‌تر خواهد شد. اما اغلب مانند دیگر اختلالات جسمی ـ روانی بر روی این ترس نیز سرپوشی از سکوت گذاشته می‌شود و نوازندگان به خاطر خجالت و یا ضرر و زیان شغلی ترسشان را پنهان نگه می‌دارند.
از طرف دیگر این ترس در پشت اختلالات جسمانی‌ای همچون اختلال در خواب، اضطراب و بی‌قراری و درد عضلات پنهان می‌ماند و در تشخیصهای پزشکی نیز هنوز همچون گذشته تنها به عوارض جسمانی توجه می‌گردد و مسائلی مانند محیط خانواده و کار و پروسه آموزش نوازنده نادیده گرفته می‌شود و ریشه و عامل اصلی ایجاد ترس شناخته نمی‌گردد.
تکنیکها و راههای مختلفی برای برطرف نمودن این ترس وجود دارد. تصمیم‌گیری در مورد انتخاب راههای درمانی بهتر است با توجه به شدت و دوام ترس و موقعیتی که باعث بروز این حالت می‌شود صورت پذیرد.
کینزیولوگی یکی از راههای غلبه بر «ترس از صحنه» است.
منبع: ماهنامه موسیقی مقام

باور کنید با وجود اینکه پس از آن بیش از هزار بار بر روی صحنه رفته‌ام هنوز مانند اولین کنسرت احساس ترس و نگرانی می‌کنم.
این نگرانی برای همه نوازندگانی که در دوران طولانی فعالیت هنری‌ام با آنها آشنا شده‌ام کاملاً طبیعی است اما هیچ یک مانند من این‌گونه از ترس به ستوه نمی‌آیند.»

هلموت فونک۴، نوازنده تیمپانی ارکستر سمفونیک رادیو در هانوفر نیز آنچنان دچار ترس و اضطراب می‌شد که یک بار هنگام اجرا از صحنه گریخت .

آموزشگاه موسیقی



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی ,
:: بازدید از این مطلب : 22
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

یکی از سوالاتی که بیشتر هنرجویان در بدو آموزش موسیقی در ذهن دارند این است که یادگیری موسیقی از روی نت بهتر است یا به صورت گوشی و شنیداری؟
البته این سوال برای اساتید موسیقی و پداگوزیست های موسیقی نیز سوال مهم و کلیدی است. البته ارزش و کارکرد این سوال در این دو گروه کاملاً متفاوت است. مبتدی ها به فکر یادگیری سریع و راحت موسیقی هستند اما پداگوژیست ها و اساتید موسیقی به این فکر هستند که کدام شیوه یادگیری موسیقی می تواند مفید تر و اصولی تر باشد و باعث پرورش و رشد خلاقیت و تکنیکهای هنر جو شود.
در سیستم آموزش سوزوکی، معتقدند که ما می بایست موسیقی را همانطوری یاد بگیریم که زبان مادری را آموختیم یعنی اول یاد گرفتیم که صحبت کنیم و سالها بعد در مدرسه دستور زبان و خواندن و نوشتن را آموختیم و حتی پیروان مکتب سوزوکی معتقدند که بهترین راه برای یادگیری یک زبان خارجی نیز همین است. آنها معتقدند که یادگیری نت و قواعد دست و پا گیر موسیقی در ابتدا می تواند باعث کور شدن ذوق و خلاقیت نوازنده و هنرجوی موسیقی شود.
در طرف مقابل نیز اساتیدی هستند که معتقدند برای یادگیری اصولی و درست موسیقی باید از ابتدا نت و مبانی موسیقی را آموخت و اگر هنرجویی بدون یادگیری نت موسیقی به نواختن ادامه دهد و رشد کند دیگر نمی تواند نت را یاد بگیرد و چون گوش موسیقی او پرورش یافته است همیشه برای نواختن به گوش خود تکیه می کند و به نت توجه نمی کند.
در هر صورت یادگیری موسیقی مقوله ای چند وجهی است که می بایست به دقت به آن توجه شود و تعلیمات موسیقی گوشی و تعلیمات موسیقی آکادمیک باید به طور موازی و در کنار هم وجود داشته باشد.

آموزشگاه موسیقی



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی ,
:: بازدید از این مطلب : 28
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی


حتی شما هم صدای خوبی دارید و می توانید از صدای خود لذت ببرید، فقط کافیست صدای واقعی پنهان شده خود را پیدا کنید. تصمیم بگیرید، اولین قدم را برداشته و با ما همراه شوید.

نخستین مطلبی که در بحث صداسازی در موسیقی آوازی مورد گفتگو قرار می دهیم نحوه ساخت و جای صداست. دزر فرایند تولید صدا ما با استفاده از ارگان اوازی و رعایت نکات و اصول خاص، با رعایت نحوه اجرایی و قرارگیری درست و تثبیت و نهادینه شدن آنها به بهترین اجرای خود میرسیم.
بی شک برای تولید صدا نیاز به ارتعاش در جسم خواهیم داشت. در هریک ازآلات موسیقی نوازنده برای نواختن آن نیاز به بوجود آوردن ارتعاش در آن ساز را دارد. برای مثال: نوازنده گیتار با ضربه انگشتان یا پیک ارتعاشات را در سیم های گیتار خود بوجود آورده و با تولید صدا اقدام به نوازندگی می کند. در ساز ویولن تولید صدا با حرکت آرشه روی سیم ها انجام شده و در انتها در تمامی سازها در دسته های کوبه ای، زخمه ای، بادی و... به نحوی این ارتعاش بوجود خواهد آمد. در ساز آوازی که در خدمت ما قرار دارد این ارتعاش در طنابهای صوتی (تارهای صوتی) که در حنجره قرار گرفته اند بوجود می آید و با کشیده شدن آنها توسط عضلات حنجره که تشکیل شده از 9 غضروف هستند تغییر فرکانس حاصل شده و نت ها را می سازند.
اما عاملی که باعث ارتعاش در تار های صوتی می شود چیزی نیست جز هوا که در بازدم با برخورد به آنها این عمل انجام می شود. در بخش آناتومی با فرایند عملکرد حنجره و تارهای صوتی بیشتر آشنا خواهیم شد.
دیافراگ عضله ای یکدست و یکنواخت می باشد که در زیر قفسه سینه قرار گرفته و حایل شش ها و حفره شکمی است. در حالت دم، به سمت حفره شکمی حرکت کرده و فشار جوی داخل را از محیط بیرون بدن کمتر می کند و هوا قادر به کشیده شدن به داخل ریه ها می شود. با قدرتی که پرده دیافراگم در هنگام ضربه زدن به سمت داخل و بالا ( همزمان) ، به هوای ذخیره شده در ریه ها وارد می کنند امدادگران می توانند شیئی که چه در حالت جامد و چه در حالت مایع در مجاری تنفسی و ریه های مصدوم حرکت کرده را بیرون رانده و او را خفگی صد درصد نجات دهند.


ما از قدرت دیافراگم استفاده کرده و آن را به عنوان مرکز اپراتوری نفس گیری در آواز به کار می گیریم.


برای استفاده صحیح و کامل، تمرینات خاصی توسط مربی صدا به شما داده خواهد شد که به کنترل، قدرت، رفلکس، فعال شدن کیسه های هوایی در ریه ها، پیدا کردن راه درست خرج کردن هوا و در نهایت ساپورت صدا و اجرای تکنیک های پرقدرت آوازی منجر خواهد شد.
جای صحیح صدا به شما این امکان را می دهد که به پهنا، حجم و جنس خوب صدا برسید و از فشار بر روی گلو و حنجره رها شوید و در تونالیته های مختلف قابلیت اجرا پیدا کنید.
نوانس که در احساس اجرا نقش بسزایی دارد با انتقالات صدایی محسوس تر شده و در اجرای نت ها، سیلاب ها، و فونتیک مختلف دچار تغییر جنس صدا نخواهید شد. حس ریتم، کوک صدا در بخش  Ear training و شناخت و فواصل، بالابردن وسعت صدایی (بم ترین تا زیرترین نتی که قابل اجراست) و یادگیری بسیاری از  تکنیک ها از دیگر برنامه های ما در دوره آموزشی می باشد که توانایی شما را در اجرای قطعات قطعاً بیشتر خواهد کرد. به عنوان نوازنده سازی که می تواند در تمام دنیا منحصر به فرد باشد شما باید حداقل با علوم پایه موسیقی آشنا شوید و در شناخت اصطلاحات موسیقیایی کوشش کنید تا با گوشی شنوا، زبانی گویا و چشمی بینا در دنیای موسیقی تبادل اطلاعات و انتقال شیوا و مفهومی داشته باشید. برای مثال یه اجرای تکنیک ساده که از طرف تنظیم کننده، آهنگساز یا ناظر ضبط از شما درخواست می شود باید به سهولت برای شما قابل درک و فهم باشد.
با استفاده از اتودی که در اختیار شما قرار می گیرد شما از پایه و کاملاً با تدبیر و برنامه ریزی خاص این متد با تک تک تن ها و فواصل بین آنها آشنا می شوید و به همراه نفس گیری صحیح و با بکار گیری ارگان آوازی با ممارست در تمرین در وجود شما نهادینه و در ضمیر ناخودآگاه شما تثبیت می شود به شکلی که در هنگام آواز خوانی به این نکات فکر نخواهید کرد بلکه آنها به صورت غیر ارادی اجرا خواهند شد و شما فقط تکنیک های فرا گرفته شده را به خدمت احساس خود در آورده و اجرایی می کنید.
بی تردید برای رسیدن به این مهم، شما نیاز به یک مربی حرفه ای، دلسوز و با تدبیر دارید تا در هنگام انجام تمرینات لحظه به لحظه اجرای شما را کنترل کرده و از اجرای ناسالم و اشتباه دور گرداند در غیر این صورت اجرای نا درست در ارگان آوازی و در وجود شما تثبیت شده و دچار مشکل خواهید شد.

آموزشگاه موسیقی



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی ,
:: بازدید از این مطلب : 17
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

اگر به شیوه اجرای نوازندگان بزرگ امروزیِ هارمونیکا* دقت کنیم، متوجه خواهیم شد که نوازندگی آن ها تفاوت عمده ای با نوازندگان قدیمی این ساز دارد. شاید نخستین چیزی که در نگاه اول در شیوه اجرای نوازندگان قدیمی به چشم آید، این باشد که آن ها در حین نوازندگی مرتباً از دست های خود برای ایجاد برخی از افکت های خاص استفاده می کنند.

به عنوان مثال اگر به ویدیوی های موجود از نوازندگان بزرگی همچون «لری آدلر» (Larry Adler) و یا «تاملی رایلی» (Tommy Reilly) – که از جمله نوازندگی قدیمی هارمونیکای سبک کلاسیک به شمار می رود – نگاه کنیم، مشاهده خواهیم کرد که آن ها در بسیاری از قسمت های اجرای خود برای ایجاد برخی افکت ها، دائما در حال حرکت دادن دستان خود به شیوه ای خاص هستند.


لری آدلر
به عنوان نمونه در تصویر زیر وضعیت دستان لری آدلر به خوبی نشان دهنده این موضوع می باشد.

اما اگر به شیوه نواختن نوازندگان بزرگ امروزی دقت کنیم، خواهیم دید که این افراد به ندرت از افکت های دست استفاده می کنند و دستان آن ها در طول زمان اجرا ثابت بوده و یا این که از آن ها برای نگه داشتن میکروفن استفاده می کنند.

به عنوان مثال در تصویر زیر «ژان توتس تیلمانز» (jean toots thielemans) – نوازنده بزرگ هارمونیکای سبک جَز – را مشاهده می کنیم که از دستان خود برای نگه داشتن میکروفن استفاده می کند.

در واقع استفاده یا عدم استفاده از افکت های دست را می توان یکی از تفاوت های عمده شیوه نوازندگی قدیمی با شیوه نوازندگی مدرن دانست.


ژان توتس تیلمانز
اما نحوه عمل این افکت ها به چه صورت است؟ نام این افکت ها چیست؟ و چرا در نوازندگی مدرن کاربرد کم تری نسبت به نوازندگی قدیمی دارند؟

به طور خلاصه افکت هایی که در نوازندگی هارمونیکا از طریق دست ایجاد می شوند را می توان به سه مورد زیر تقسیم کرد:
۱- Hand Resonances
۲- Hand Tremolo
۳- Wah Wah
که در بین این موارد به جرات می توان گفت که در نود درصد موارد، مورد دوم یعنی «ترمولوی دست» (Hand Tremolo) بیش ترین کاربرد را در شیوه نوازندگی قدیمی دارد.

Hand Tremolo: این افکت که به اشتباه از آن به عنوان «تکنیک ویبره» نیز یاد می شود حالتی است که از طریق حرکت دست نوازنده، نُت مورد نظر به صورت ترِمولو نواخته می شود.

اما اغلب نوازنده ها به اشتباه به این افکت، لقب ویبراتو (Vibrato) را داده اند که این موضوع به هیچ عنوان با تعریف ویبراتو از لحاظ موسیقیایی هم خوانی ندارد. با وجود این که نوازنده با ایجاد افکتِ دست، موجب به وجود آمدن نوعی لرزش در نت می شود، اما این لرزش بایستی همراه با تغییر در زیر و بمیِ نت باشد تا بتوان آن را در قالب تعریف ویبراتو از لحاظ موسیقیایی جای داد؛ در صورتی که در زمان حرکت دستِ نوازنده، لرزش ایجاد شده در نت به هیچ عنوان موجب تغییر در زیر و بمی نت نمی شود و افکت حاصل شده تنها نت مزبور را به قسمت های کوچک تری از لحاظ ارزش زمانی تقسیم می کند و فرکانس نت مربوطه ثابت باقی می ماند که این موضوع با تعریف ترمولو در موسیقی متناسب است و نمی توان نام ویبراتو بر روی آن نهاد.

اما چرا ترمولوی دست در نوازندگی مدرن نقش خیلی کم رنگ تری نسبت به نوازندگی قدیمی دارد؟ در واقع می توان این گونه اظهار داشت که افراد در شیوه نوازندگی مدرن به درک واقعی از ویبراتو دست یافته و آن را معنای واقعی اجرا می کنند. در حقیقت در شیوه نوازندگی مدرن، نوازنده به کمک اعضای داخلی بدن مانند عضلات حلق و حنجره، دیافراگم و یا زبان، لرزش یا نوسانی در نت ایجاد می کنند که این نوسان همراه با تغییر در زیر و بمی نت بوده و ویبراتو را به همان شکلی که در نوازندگی سازهایی مانند ویولن یا گیتار الکتریک شنیده ایم، اجرا می کنند.

لازم به ذکر است که این موضوع ربطی به نوع هارمونیکاهای سولو نواز نداشته و هم در مورد نوازندگان هارمونیکای کروماتیک و هم در مورد نوازندگان هارمونیکای دیاتونیک صدق می کند. به عنوان مثال اگر به اجرای نوازنده بزرگ هارمونیکای کروماتیک «فرانز اشمل» (Franz Chmel) و یا به اجرای نوازنده بزرگ هارمونیکای دیاتونیک، «هاوارد لیوی» (Howard Levy) دقت کنیم، خواهیم دید که در حین نوازندگی به صورت مکرر و گسترده ای از تکنیک ویبراتو استفاده کرده و با این کار یکی از نیازهای اساسی یک اجرای اُرکسترال را – به ویژه در آموزشگاه موسیقی کلاسیک و جَز – برآورده می سازند.

اما ویژگی های نوازندگی هارمونیکای مدرن به همین مورد ختم نشده و موارد بسیاری را می توان در این زمینه بر شمرد که از جمله آن ها می توان به استفاده مفیدتر و گسترده تری از آمباشور «پاکر» (Pucker) به جای شیوه قدیمی «تانگ بلاکینگ» (Tongue Blocking) اشاره کرد که توضیح در مورد این موضوع و اصطلاحات ذکر شده نیاز به نوشتاری جامع و تفصیلی دارد که در آینده بدان ها اشاره خواهم کرد.
*در تمامی قسمت های این نوشتار به جای استفاده از واژه سازدهنی، از واژه «هارمونیکا» (Harmonica) که معرف نام اصیل این ساز می باشد، استفاده گردیده است.



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی ,
:: بازدید از این مطلب : 19
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 4 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهگل فرشچی

بسیاری از دست اندرکاران موسیقی بخصوص آنها که دستی در آهنگسازی دارند، با بداهه نوازی میانه خوبی ندارند، حتی برخی بداهه نوازی را معادل باز کردن دهان و صحبت کردن بدون فکر و برنامه از پیش تعیین شده می دانند. اما اگر نگاه کوتاهی به تاریخ موسیقی بیندازیم به دفعات با ماجراهای خلق آثار ارزشمند موسیقی بصورت بداهه برخورد خواهیم کرد.

در واقع اگر تنها به دو نکته توجه داشته باشیم، خواهیم دید که خلق آثار موسیقی بصورت بداهه نیز می تواند قابل احترام و یا حتی با ارزش تر از آثاری باشد که به روشهای آکادمیک خلق و تهیه شده اند. به این دو نکته توجه کنید:

i – بداهه نواز دانش و توانایی های یک آهنگساز تمام عیار و حرفه ای را دارد.

ii – بداهه نواز تمام مراحلی که آهنگساز معمولی باید بصورت آکادمیک در مدت زمان قابل ملاحظه ای طی کند تا به یک اثر هنری برسد را در ذهن خود می پروراند و در حین اجرای موسیقی طی کرده آنرا اجرا می کند.

بـاخ – Johann Sebastian Bach

باخ در زمان حیات شهرت چندانی در مقام آهنگساز نداشت و معمولا برچسب کهنگی سبک و از مد افتادگی به آثارش زده می شد. اما پس از یکصد سال با کشف آثار او و مشخص شدن ارزش هنری آنها، امروزه نه تنها او را بعنوان یک نابغه موسیقی می شناسند بلکه نام او بعنوان بزرگترین بداهه نواز اروپا شهرت جهانی دارد.

در تاریخ موسیقی آمده است که زمانی یکی از نوازندگان مشهور ارگ اهل کشور فرانسه برای مقابله با باخ به شهر آمده بود. اما او به محض شنیدن صدای ساز او از دور دست، هنگامی که تنها در حال گرم کردن خود برای مسابقه بود، بدون آنکه وارد کلیسا شود با قطار بعدی شهر را ترک کرد.

مهارت بداهه نوازی باخ، نقطه قوت آموزش هایش بود، او معمولا به منظور اینکه به شاگردانش معنای فی البداهه ساختن را به صورت عملی نشان دهد، معروف ترین آثارش را در چند نسخه متفاوت می نوشت و از شاگردانش می خواست که آنها را اجرا نماید. (از همین جا می توان به این نکته پی برد که بداهه نواز معمولا طرحی از موسیقی مورد نظر خود را در ذهن دارد و به هنگام اجرای آنرا بگونه ای متفاوت – از زوایای مختلف – می نوازد.)

موتزارت – Wolfgang Amadeus Mozart

حتی اگر تاریخ موسیقی را مطالعه نکنیم و تنها به تماشای فیلم Amadeus – با قبول مستند بودن – بسنده کنیم، بدون شک متوجه محبوبیت موتزارت بر خلاف باخ، در دوران زندگی اش خواهیم شد. اما موتزارت نیز در ابتدا در در مقام یک بداهه نواز، کسی که به سرعت می تواند ایده های موسیقی را پرورش داده و اجرا کند به شهرت رسید و بعدها با بزرگ تر شدن و پختگی در مقام آهنگساز و احیاناً نوازنده پیانو به شهرت رسید.

در قسمتی از زندگی موتزارت می خوانیم روزی قرار بر این بود که او به همراه کلمنتی (Muzio Clementi) در یک مسابقه نوازندگی پیانو در مقابل پاپ به نوازندگی بپردازند و جالب اینجا بود که قسمت انتهایی مسابقه، اجرای هم زمان بداهه نوازی توسط دو موسیقیدان مشهور زمانه بود.

بتهوون – Ludwig van Beethoven

بتهوون نیز همانند موتزرات در ابتدا بخصوص در وین شهرت آهنگسازی نداشت، اما در همان ایام بعنوان یک بداهه نواز بی مانند مورد تحسین قرار می گرفت. در واقع پس از گذشت ده سال کامل از محبوبیت او به عنوان یک بداهه نوازی برجسته در شهر وین، آوازه نبوغ او در موسیقی و آهنگسازی به تدریج به گوش جهانیان رسید. این هنرمند برجسته تا آخر عمر بسیاری از کارهای بزرگ خود را با بداهه نوازی تهیه کرد.

یکی از بزرگترین آرزوهای بتهوون ملاقات با موتزارت و شاگردی او بود ولی همانطور که می دانید متاسفانه این دو تنها یک بار در یک مهمانی با یکدیگر روبرو شدند و بتهوون از این تنها فرصت دیدار موتزارت استفاده کرد و از او خواست تا نت هایی برای بداهه نوازی در اختیارش قرار دهد. در همین زمان هنگامی که بتهوون به نوازندگی مشغول بود، موتزارت به همکارش توماس اتوود (Thomas Attwood آهنگساز و نوازنده ارگ انگلیسی) تاکید کرد “شهرت این جوان روزی زبانزد خاص و عام خواهد شد” .

شوبرت – Franz Schubert

علاقه بیش از حد شوبرت به آواز و موسیقی با کلام باعث شده بود که او نیز ابتدا بعنوان یک بداهه نواز ماهر پیانو در موسیقی مطرح شود. حتی در تاریخ می خوانیم که او بسیاری از اوقات در کافه ها و مراکز تجمع مردم به نواختن پیانو می پرداخت و آثاری که بتدریج در زمره کارهای او در آمدند را در همین ایام بصورت بداهه تجربه کرده بود.

شوپن – Fredric Chopin

شواهد زیادی در دست است که شوپن نیز بیشتر قطعات خود را بصورت بداهه و پشت ساز تنظیم نموده است، هر چند او به دلیل خصوصیات اخلاقی و روحی که داشت کمتر در جمع به بداهه نوازی می پرداخت و تنها در حضور دوستان و نزدیکان دست به اینکار می زد.

لیست – Franz Liszt

لیست به خوشگذارنی و تفریح بیش از حد مشهور بود و مشخصه بزرگ کنسرتهای او در این بود که در انتهای آنها با استفاده از تم های موسیقی های اجرا شده اقدام به بداهه نوازی می کرد. حتی هنگامی که برای اجرا به شهری دعوت می شد به سالن های موسیقی شهر می رفت تا با موسیقی آنها آشنا شود و بتواند به هنگام بداهه نوازی از تم های آشنای آنها استفاده کند.

برامس – Johannes Brahms

برامس در زمان کودکی از نوازندگی پیانو در رستوران ها مخارج زندگی خود را تامین می کرد. او این توانایی را داشت تا قطعات مشهوری را که در مکانهای مختلف وین می شنود بصورت بداهه اجرا کند و به همین علت نوازندگی او بسیار مورد توجه مخاطبین قرار داشت.

شهرت برامس هنگامی آغاز شد که شومان (Robert Schumann) در یکی از اجراهای سونات ویولن بتهوون که توسط برامس اجرا می شد، شرکت نمود. در آن اجرا به دلیل کوک نبودن پیانو، برامس برای اینکه بتواند با ویولن هم نوازی کند مجبور شد قطعه مورد نظر را در کلید دیگری بنوازد! (از مهمترین توانایی یک بداهه نواز تمام عیار اجرای قطعه بر روی هر کلیدی است.)

دبوسی – Claude Debussy

دبوسی بداهه نوازی را عمده مهارت هنری خود می شمرد و بارها اظهار کرده بود که کلیه خلاقیت هایش از طریق شنیداری صورت پذیرفته است. این نکته به خوبی در نحوه آرایش ملودی ها و استفاده از آکوردها در کارهای منتشر شده دبوسی مشهود است. او هموراه معتقد بود با عشقی که به صدای پرطنین دارد اجازه می دهد بداهه نوازی اجرای او را به جلو ببرد.

نتیجه گیری

در هر صورت با مطالعه تاریخ موسیقی و کنار هم قرار دادن قرائن، بنظر می رسد که می توان به این نتیجه رسید که نحوه خلق آثار موسیقی در گذشته بر خلاف امروز که بیشتر بر پایه روشها و مدلهای آکادمیک است بیشتر بر پایه بداهه نوازی استوار بوده است. تنها نکته ای که جای تاسف دارد آن است که در آن دوران امکان ضبط این بداهه نوازی ها تا مدتها وجود نداشته و تنها راه ماندگار کردن آنها، گردآوری این قطعات بصورت نت موسیقی بوده است.

متاسفانه آنچه امروز باعث شده تا قبول کردن این موضوع یعنی خلق آثار هنری بصورت بداهه نزد ما دشوار باشد، چیزی جز نفوذ تفکر مهندسی و سعی در ساختاردادن به نحوه خلق آثار هنری نبوده است. راه دور چرا برویم؛ لحظه ای به تاریخ موسیقی دستگاهی ایرانی توجه کنید، آیا هیچ فکر کرده اید که چرا هنوز پایه و اساس این سبک موسیقی ایرانی بر بداهه نوازی استوار است؟

بسیاری از کسانی که نمی خواهند بداهه نوازی کنند بیشتر بیم آنرا دارند هنگام اجرا نت غلطی را بزنند که بد صدا باشد و یا چنانچه با یک گروه مینوازند از این موضوع میترسند که از هارمونی گروه عقب یا جلو بیفتند.

به این نکات توجه کنید:

– در موسیقی Jazz اصلا” نگران زدن نت اشتباه نباید بود چون شما به محض اینکه احساس کردید نتی را اشتباه زدید با نیم پرده بالا یا پایین رفتن بدون شک میتونید حداقل به نتهای هفتم یا نهم یا سیزدهم و… هارمونی لحظه ای خواهید رسید.

– جدای از این موضوع اگر به کارهای افرادی مانند تلونیوس مانک (Thelonious Monk) گوش کرده باشید، متوجه خواهید شد که چنانچه کاربرد صحیح نت ها را بیاموزیم می توان به جرات گفت که اصلآ نت فالش (false) معنی ندارد و همه نتها در هر گامی قابل اجرا هستند.

– برای احتیاط بیشتر اگر در بداهه نوازی خیلی تجربه ندارید، سعی کنید شروع ها و فرودهای ملودیهای شما روی نت های اول، سوم، پنجم یا هفتم گام باشد، همین کافی است تا ملودی بداهه شما حداقل بد صدا نباشد.

– اگر حس کردید که از هارمونی عقب افتادید یا احیانا”‌ جلوتر هستید باز نگران نباشید چون معولا” هارمونی در سیکلهای ۴ یا ۸ یا ۱۲ یا ۱۶ میزانی تکرار می شود. لذا دست پاچه نشوید و با رعایت نکته پاراگراف بالا ادامه بدید تا به اول Progression برسید.

– تا اینجا شما مطمئن هستید که ملودی که میزنید بد صدا نیست خب این کافی نیست باید خوش صدا هم باشد. یک نکته مهم در خوش صدا بودن ملودی که هیچ ربطی به به خلاقیت ندارد، علاقه مردم به تکرار در موسیقی است. مردم دوست دارند یک جمله موسیقی را بیش از یکبار بشنوند پس هرگز سعی نکنید دائمآ ملودی های جدید اجرا کنید چون در پایان کار حتی یک ثانیه از موسیقی شما در ذهن هیچکس بجا نخواهد ماند.

– بالای ۸۰ درصد ملودی های موسیقی Jazz روی نتهای چنگ استوار شده است و اغلب کسانی که بداهه نوازی Jazz میکنند با این نتها حرکت میکنند تا روی یک نت مناسب فرود بیایند. پس سعی نکنید از بزرگان Jazz بزرگتر باشید بنابراین به همین نتهای چنگ قانع باشید و تمرینهای خود را با این نتها انجام بدید تا با تسلط بتوانید از آنها استفاده کنید.

در پایان بدانید که هیچ چیز به اندازه گوش کردن به موسیقی Jazz و تمرین همزمان هنگامی که موسیقی در حال پخش است نمیتواند قوه بداهه نوازی شما را پرورش دهد.

آموزشگاه موسیقی 



:: برچسب‌ها: آموزشگاه موسیقی , آموزشگاه , موسیقی , آموزشگاه موسیقی پارسه ,
:: بازدید از این مطلب : 36
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 18 آذر 1395 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد